سوز دل
کاش یا رب آشناییها نبود
یا به دنبالش جداییها نبود
یا که او با من نمیشد آشنا
یا مرا از او نمیکردی جدا
بردیش با چشم گریان کو به کو
نقش دل کردم رخ زیبای او
بی تو می سوزد دل بیتاب من
روز من,خورشید من,مهتاب من...
در غربت لحظه های شب ماند دلم
با سوز و گداز و درد و تب ماند دلم
رفتند همه بسوی سر منزل عشق
از قافله باز هم عقب ماند دلم
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۸۹/۰۴/۰۱ ساعت 18:30 توسط mani
|
