km9i77wu01yscqqxaj.jpg

سلام مهربونم نمی دونی چقدر خوشحالم

که باهات اشنا شدم

مثل رویا دلنشینی و زود گذر

اما همیشگی برای لحظه های تنهایی من

دوستت دارم به اندازه همه دل

دل زدنهای اولین عاشقی

به قد قشنگی صدات و مهربونی بی انتهات

کاش توی خاطره های تو بودم

کاش تو خاطره های من بودی

چشامو می بندم و تو را به یادم میارم

اون غروب سرخ تابستونی را کنار دریا

که دور از همه ادمها من و تو

فقط من وتو شونه به شونه هم قدم می زدیم

پاهامون توی داغی شنها فرو می رفت

و موج گاه به گاه خیسمون می کرد

دستت دور کمرم حلقه بود

و من خودمو چسبودنده بودم به تن لطیفت

عطر تن خیست مستم کرده بود

نگات کردم همه چیز تو بودی

وقتی ایستادیم و سرم و گذاشتم روی سینت

صدای قلبت قشنگترین موسیقیی دنیا بود

و وقتی به چشمهات نگاه کردم

همه زندگی من بودی

انقدر محو نگات بودم

که نفمیدم چطور لبامون به هم رسیدند

و توی جذبه عاشقانه هم گم شدیم

اغوشت تنگتر شد انقدر که به نفس نفس افتادم

از داغی دستهایی که موهایم را نوازش می کرد

و لبایی که منو تو خودش فرو می برد

هرم دیوونه کننده نفسهات روی صورتم

گلوم

گردنم و دستهایی که تن خیسمو

تا اخر دنیا نوازش می کرد

راستی

یادته چشمهامو باز می کنم تو نیستی

رویا نیست

خاطره نیست

تو رویا نیستی

خاطره نیستی

آه تو برای من فقط

یه آرزویی یه آرزوی دور

دووووووووووووووووووست دارم نگار