i love u negar
به تو رسیدن
دور از منی و به تو رسیدن سخت است
پیوسته برای مرغ پربسته ی دل
تا قله ی عشق تو پریدن سخت است
ای دوست، چه بی تو زندگی زندان است
ای دوست، چه از تو دل بریدن سخت است
هر روز برای این من گمگشته
هی گشتن و روی تو ندیدن سخت است
بر دوش در این کویر سرگردانی
بار غم عشق تو کشیدن سخت است
تا مرز امید و نا امیدی هر روز
با پای شکسته ای دویدن سخت است
من منتظرم،دست مرا می گیری؟
یک حرف ((نه)) از لبت شنیدن سخت است
دریاب مرا که فرصتی دیگر نیست
دور از منی و به تو رسیدن سخت است
![]()
چشمای مغرورش هیچوقت از یادم نمیره .
رنگ چشاش سبز بود .
وقتی موهای بلندشو شونه می کرد دوست داشتم دستامو زیر موهاش بگیرم
مبادا که یه تار مو از سرش کم بشه .
دوستش داشتم .
لباش همیشه سرخ بود .
مثل گل سرخ حیاط . مثل یه غنچه …
وقتی می خندید و دندونای سفیدش بیرون می زد
اونقدرمعصوم و دوست داشتنی می شد که اشک
توی چشمام جمع میشد.
دوست داشتم فقط بهش نگاه کنم .
دیوونم کرده بود .
اونم دیوونه بود .
مثل بچه ها هر کاری می خواست می کرد .
دوست داشت من به لباش روژ لب بمالم .
می دونست وقتی نگام می کنه دستام می لرزه .
اونوقت دور لباش هم قرمز می شد .
بعد می خندید . می خندید و…
منم اشک تو چشام جمع میشد .
صدای خنده اش آهنگ خاصی داشت .
قدش یه کم از من کوتاه تر بود .
وقتی می خواست بوسش کنم ٫
چشماشو میبست ٫
سرشو بالا می گرفت ٫
لباشو غنچه می کرد ٫
دستاشو پشت سرش می گرفت و منتظر می موند .
من نگاش می کردم .
اونقدر نگاش می کردم تا چشاشو باز می کرد .
تا می خواست لباشو باز کنه و حرفی بزنه ٫
لبامو می ذاشتم روی لبش .
داغ بود .
وقتی می گم داغ بود یعنی خیلی داغ بود .
می سوختم .
همه تنم می سوخت .
دوست داشت لباشو گاز بگیرم .
من دلم نمیومد .
اون لبامو گاز می گرفت .
چشاش مثل یه چشمه زلال بود ٫صاف و ساده …
وقتی در گوشش آروم زمزمه می کردم : دوستت دارم ٫
نخودی می خندید و گوشمو لیس می زد .
شبا سرشو می ذاشت رو سینمو صدای قلبمو گوش می داد .
من هم موهاشو نوازش میکردم .
عطر موهاش هیچوقت از یادم نمیره .
شبای زمستون آغوشش از هر جایی گرم تر بود .
دوست داشت وقتی بغلش می کردم فشارش بدم ٫
لباشو می ذاشت روی بازوم و می مکید٫
جاش که قرمز می شد می گفت :
هر وقت دلت برام تنگ شد٫ اینجا رو بوس کن .
منم روزی صد بار بازومو بوس می کردم .
تا یک هفته جاش می موند .
معاشقه من و اون همیشه طولانی بود .
تموم زندگیمون معاشقه بود .
نقطه نقطه بدنش برام تازه گی داشت .
همیشه بعد از اینکه کلی برام میرقصید و خسته می شد ٫
میومد و روی پام میشست .
دستمو می گرفت و می ذاشت روی قلبش ٫
می گفت : میدونی قلبم چی می گه ؟
می گفتم : نه
می گفت : میگه لاو لاو ٫ لاو لاو …
بعد می خندید . می خندید ….
منم اشک تو چشام جمع می شد .
اندامش اونقدر متناسب بود که هر دختری حسرتشو بخوره .
وقتی لخت جلوم وامیستاد ٫ صدای قلبمو می شنیدم .
با شیطنت نگام می کرد .
پستی و بلندی های بدنش بی نظیر بود .
مثل مجسمه مرمر ونوس .
تا نزدیکش می شدم از دستم فرار می کرد .
مثل بچه ها .
قایم می شد ٫ جیغ می زد ٫ می پرید ٫ می خندید …
وقتی می گرفتمش گازم می گرفت .
بعد یهو آروم می شد .
به چشام نگاه می کرد .
اصلا حالی به حالیم می کرد .
دیوونه دیوونه …
لباش همیشه شیرین بود .
مثل عسل …
بیشتر شبا تا صبح بیدار بودم .
نمی خواستم این فرصت ها رو از دست بدم .
می خواستم فقط نگاش کنم .
هیچ چیزبرام مهم نبود .
فقط اون …...
یاد تو

چشمانم را می بندم و تو را در کنار خود می بینم. نمیدانم این چه نیروئی ست
که مرا به سوی تو می کشاند !
هروقت که تنهایی ها به سراغم می آید یاد توست که مرا از آن جدا می کند،
یاد توست که مرا شاد نگه می دارد با یاد توست که من زنده ام. یاد تو به من
امید می دهد،امید به زندگی.
مونس شب های بی قراری ام دوستت دارم.
نمی خواهم به جز
من دوستار دیگری باشی
برای لحظه ای
حتی به فکر دیگری باشی
نمی خواهم صفای
خنده ات را دیگری بیند
نمی خواهم کسی
نامش به لبهای تو بنشیند
نمی خواهم کسی
نقش چهره ات در خاطرش ماند
نمی خواهم نگاهی
در نگاه تو در آمیزد
نمی خواهم به غیر از من
بگیرد دست تو دستی
نمی خواهم کسی
یارت شود در راه مستی
نمی خواهم به جز من
یار کسی باشی
گل نازم نمی خواهم
خاروخسی باشی
نمی خواهم کسی
با یار من سخن گوید
اگر چه قاصدم باشد
که تا پیغام من گوید
اگه...

اگه تا روزه قیامت داشتنت نباشه قسمت
چشم براهه تو میمونم با دلی پر از صداقت
اگه با اشکای گرمم دل سنگ برام بسوزه
اگه جسم من بپوسه بعد دنیای دوروزه
نه فقط عاشقت هستم مرهمی رو قلب خستم
این تویی که میپرستم سر سپرده ی تو هستم
اگه جای تو به ای دل همه دنیارو ببخشن
میگذرم از هرچه دارم اگه باشی عاشق من
اگه زنجیره به پاهام اگه قفل اگه صد بند
میرسم هرجا که هستی به تو و عشق تو سوگند
اگه باشی تاجی برسر یا که از ذره ای کمتر
دل من داغت رو داره تا ابد تا روزه آخر
اگه با یک قلب تبدار بشم از عشق تو بیمار
یا وجود عاشقم رو ببرن تا چوبه ی دار
اگه زندگیم فنا شه طعمه ی خشم خداشه
یا که در حسرت عشقت روحم از بدن جداشه
اگه قلبمو شکستی رفتی و از من گسستی
مهربون یا خود پرستی هرکه هستی هرچه هستی
نه فقط عاشقت هستم مرهمی رو قلب خستم
این تویی که میپرستم سر سپرده ی تو هستم...

گل برای تو نگارم...
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم نگار دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم دوستتدارم
قسم
قسم به چشمات کسی مثل من نسوخت ...نساخت پایه عشقه تو
دارم میسوزم واسه دیدنت
واسه دلبستن به چشم تو
دارم میپوسم کنج این قفس
می خوام باز بیام تو بهشت تو
ببین که روزگار با من ناسازگاره
گریه نکن به حال من که گریه داره...............
ماه من
هنوزم میشینمو سر رو زانو میگیرم
گریه میکنم برات کمی آروم میگیرم
نمیشه با تو نبود
نمیشه از تو نخوند
نمیشه حرفی نزد
نمیشه که بی تو موند
منم اینجا رو زمین تو توو سقف آسمون
نرو پشت ابر غم یکمی پیشم بمون
آخه تو ماه منی ولی پنهونی ازم
میدونم یه دونه ای تو چی میدونی ازم؟؟...
زیره بارون دارم آروم دنبالت میگردم تو نیستی کنارمو مم چشامو میبندم....
شده بی حرکت دیگه دستای سردم یادت میاد که میگفتی برات بخندم؟؟؟؟؟
نگار دوست دارم
انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار
نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ...
ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...
کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...
کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم
و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است
میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...
کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...
میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود
میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت ...
انتـــــــــــــــــــــــــــــظار ...
شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهيه . اما معنيش رو شايد سالها طول بکشه تا بفهمي !
تو اين کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شير مي خواد!
تنهايي ، چشم براه بودن ، غم ؛غصه ، نا اميدي ، شکنجه رو حي ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛
هق هق شبونه ؛ افسردگي ، پشيموني، بي خبري و دلواپسي و .... !
براي هر کدوم از اين کلمات چند حرفي که خيلي راحت به زبون مياد
و خيلي راحت روي کاغذ نوشته ميشه بايد زجر و سختي هايي رو تحمل کرد
تا معاني شون رو فهميد و درست درک شون کرد !!!
متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد... و قبل از همه ی اینها متنفرم
از انتظار ... از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم
for u negar
پس دیگه نگوو برم با کسه دیگه ...
این جا نوشتم تا بدونی دروغ نمیگم تا همه شاهد باشن که من دوست دارم
روزگاریست که من طالب دیدار توام
فکر من باش که اینگونه گرفتار توام
من یه بغضم،تو یه تسکین،من کویرم وتو دریا
تو بمون با من عاشق،تو بمون مثل یه رویا
تو دیگه از رو بوم ِ من،تو رو خدا پَر نزنی
هر کی به من یه زخمی زد،تو دیگه خنجر نزنی
هر کی رسید دروغی گفت،دوستت دارم ولی نداشت
هر کی اومد جای دوا،نمک رو زخم من گذاشت
بیا یه فرقی داشته باش با هر کی اومد و نموند
با اونکه رو تنم یه زخم،به جای یادگار نشوند
بیا یه فرقی داشته باش،با همه آدمای بد
با اونکه دشمنم بود و سایه مو با تبر میزد
برگ دو رنگی رو واسه،من یکی دیگه رو نکن
تازه می خوام جون بگیرم،باز دوباره شروع نکن
چیزی رو از دست نمی دم یا مُنجی روح منی
یا آخرین تیرِ خلاص،به قلبِ مجروح منی
دوست دارم
میتونم با یه بغل یاس سفید، تو شبات عطر ترانه بپاشم
می تونم از آسمون قصه ها، واسه تو صد تا ستاره بچینم
می تونم حتی اگه دلت نخواد، واسه تو روزی هزار بار بمیرم
می تونم با یه سلام گرم تو، تا ابد زندگیمو آبی کنم
می تونم رو شونه های محکمت ، دردامو با هق هقم خالی کنم
می تونم با تو به هر جا برسم، تو خواب اسمتو فریاد بزنم
می تونم قصه ی دیوونگیمو، توی کوچه های شهر داد بزنم
می تونم تا به همیشه پا به پات، توی هر قصه کنارت بمونم
می تونم زیر پر ستاره ها، واست از لیلی و مجنون بخونم
میتونه نگاه مهربون تو، منو تا مرز شقایق ببره
می تونه قشنگی برق چشات، منو از یاد حقایق ببره
می تونه دستای تو رو شونه هام، خبر از یک شب یلدا رو بده
می تونه بوسه ی تو رو گونه هام، واسه من نوید فردا رو بده
می تونه صدای گرم خنده هات، همه قصه هامو رویایی کنه
می تونه گرمای مهربونیات، همه زندگیمو مهتابی کنه
می تونه وجود سرد و خستمو، شوق دیدار تو مبتلا کنه
می تونه حس غریب بودنت، دردای زندگیمو دوا کنه
می تونی تو خستگی های تنت، به من و شونه من تکیه کنی
می تونی با یه نگاه زیر چشم، دل کوچیکمو دیوونه کنی
می تونن رازقیای باغچمون، تا همیشه بوی دستاتو بدن
می تونن حتی اگه خودت نگی، واسه من از عشق تو خبر بدن
می تونن همه تو این شهر بزرگ، منو دیوونه ی عشقت بدونن
بذار از این جا به بعد مردم ما، منو مجنون تو شعرات بخونن
دوست
دارم تقدیم به نگار عزیزم
گل قاصد...
گل قاصد,کی فرستاده تورو؟ کی به تو گفته ز من یاد کنی ؟ کی به تو گفته منو شاد کنی؟
اون که از چشم سیاهش دل من غم میگیره مگه تنها شده باز ؟مگه رسوا شده باز؟
مگه پروانه می خواد؟ دل دیوانه می خواد؟
چه می دونم گل قاصد,چی بگم؟
دیگه دل از همه سرده به خدا...می دونم بر نمی گرده به خدا...
ای نصیم سحری,ای سبک رقص پیام آور صبح, زیر گوشم چی میگی,کی فرستاده تورو/
چی بگم باتو نسیم سحری؟
دیگه دل از همه سرده به خدا...می دونم بر نمی گرده به خدا...
شما ای امواج دریا چی میگین؟ با دل خسته و تنها چی میگین؟ از کی میگین؟
کی به تو گفته که فریاد کنی؟کی به تو گفته منو یاد کنی؟اون که خون دلمو ریخت توی شیشه غم؟
بتو گفتم چی میگفت؟بتو گفتم که شبا خواب نداشت؟
دلش از دوری من تاب نداشت؟ من پر ازاو بودم یا که جادو بودم!میدونی؟
قصه ای بیش نبود اونچه که بود.
چی شد اون مهر و صفا چی شد اون لطف و صفا
همه بود رنگ و ریا
به تو ای موج قشنگ چی بگم از دل تنگ؟
برو تا ساحل دور تا دل چشمه ی نور
گر به او باز رسیدی بده پیغام مرا که مبر نام مرا
به سر سنگ فراموشی درد بشکن جام مرا
که دلم از همه سرده به خدا پر درده به خدا می دونم بر نمی گرده به خدا میدونم...
استان البرز
سلام به همه ی بچه های استان البرز به مرکزیت کرج (ایران کوچک) بالاخره کرج هم استان شد هووووووووووووووووووووورا اااااااااااااااااااا
به همه برو بچه های کرج تبرییییییییییییییییییییک میگم
من خودم کرج و با صد تای تهران عوض نمیکنم
البته کرج باید پایتخت باشه ولی چون (دهقان)فداکاره نمی خواد دل تهران کوووووووووووچولوووووووو رو بشکنه![]()
نقطه
هر بار که مرا میدید ساعت ها گریه میکرد.آخرین بار که به سراغم آمد دیوانه وار می خندید
وقتی حالت ابهام را در نگاه من دید .با طعنه گفت:
تعجب نکن که چرا می خندم,من دیگر آن دختر سابق نیستم.
بس بود هرچه تو قاه قاه خندیدی و من های های گریه گریستم.تازه حرفش را تمام کرده بود که یکباره قطره اشکی سر گردان در گوشه چشمش لنگر انداخت ,با طعنه گفتم :
بنا بود دیگر گریه نکنی پس این قطره اشک چیست ؟اشک را با دست پاک کرد و فیلسوفانه گفت:
این قطره اشک نیست نقطه است میفهمی نقطه.
این نقطه ای است که به آخرین فصل کتابهیم به عشق مردان گذاشتم.من دیگر به هیچ چیز مردان ایمان ندارم جز به یکپارچگی شاد در...
سوز دل
کاش یا رب آشناییها نبود
یا به دنبالش جداییها نبود
یا که او با من نمیشد آشنا
یا مرا از او نمیکردی جدا
بردیش با چشم گریان کو به کو
نقش دل کردم رخ زیبای او
بی تو می سوزد دل بیتاب من
روز من,خورشید من,مهتاب من...
در غربت لحظه های شب ماند دلم
با سوز و گداز و درد و تب ماند دلم
رفتند همه بسوی سر منزل عشق
از قافله باز هم عقب ماند دلم
خیلی سخته بغض داشته باشی اما نخوای کسی بفهمه
خیلی سخته دلت بخواد گریه کنی اما بهونه ی درست و حسابی نداشته باشی
خیلی سخته که بخوای با آب خوردن بغضت رو بفرستی پایین اما یه دفعه اشک از چشات جاری بشه
خیلی سخته یه کسی رو خیلی دوست داشته باشی اما نفهمه./
با تو این تن شکسته داره کمکم جون می گیره
آخرین ذرات موندن توی رگهام نمی میره
با تو انگار تو بهشتم با تو پر سعادتم من
دیگه از مرگ نمی ترسم عاشق شهامتم من
اگه رو حصیر بشینم, اگه هیچ نداشته باشم
با تو من مالک دنیام بی تو در نهایتم من
با تو شاه , ماهی دریا بی تو برگ خشک تو ساحل
با تو شکل یک حماسه بی تو یک کلام واخر
بی تو من هیچی نمی خوام از این عمری که دوروزه
نرو تا غم واسه قلبم پیرهنی از عزا ندوزه...
کاش قلبم درد پنهانی نداشت
چهره ام هرگز پریشانی نداشت
کاش می شد دفتر تقدیر عشق
حرفی از یک روز بارانی نداشت
کاش می شد راه سخت عشق را
بی خطر پیمودو قربانی نداشت...

بگه هنوز مثل قدیم ناز نگاشو میکشم ...
بگه که میمیرم براش ...
بگه هنوزم عاشقم عاشق اون طعم لباش...
بهش بگید اگه یه روز نبینمش دق می کنم ...
دلو براش قوربونی با دلیل و منطق می کنم ...
بهش بگید اگه بخواد همیشه عاشق میمونم...
تموم شعرامو براش با اشک و حق حق میخونم.....
خیلی میخوامت ب..... از طرف h.t.m
بذار
چه احساس بدیه وقتی می بینی دیگه هیچ کس توو لحظه هات نیست
کسی که بتونی تنهایی هاتو باهاش تقسیم کنی
کسی حتی وقتی به یادت نیست تو به یادشی
تو تک تک لحظه ها ...تک تک ثانیه ها...حتی تو های سرد نفس هاش
تو نگاه سرد تر از یخش...تو برخورد سنگین نگاهش...
و صدای سنگین سکوتش...

درست همون وقته که احساس پوچی می کنی
همون وقته که فکر می کنی جایی واسه تو نیست...
بذار تصور کنم تو اینطوری نیستی...بذار با خیال خودم زندگی کنم...
بذار سردیه نگاهتو دروغ چشمات بدونم...بذار این عشق تبدیل به توهم نشه..قبولی!!!!!!!!!!!!!!
الهییییی قوووووووربوووووووون همتون برم که برام دعااااااا کردین
دیشب تا صبح نخوابیدم داشتم از دلشوره می مردم و امیدم به دعای شما بود!
صبح که می رفتم مدرسه پاهام می لرزید و همش صلوات می فرستادم رفتم که مدرسه معلم برنامه ریزیمون گفت که تو قبول شدی ولی دوستات افتادن!!!!!!!
نمیدونستم خوشحال باشم یا به خاطره دوستام ناراحت
خدایا شکرت که کمکم کردی نوووووووووکرتم به مولااااااا
خیلی داغوون بودم...راستی فردا کارنامه هامونو میدن تورو خدا دعا کنید توو این یکی دیگه شکست نخورم چون اون وقت دیگه باید برم بمیرم......قور قورای بابام!!! یا خدا کی میخواد تحمل کنه!!!
از این ور از کارای این دختره حالم بده از اونورم اضطراب کارنامه داره می کشم.هر شب کابوس این ۲تارو می بینم.......!!
دستام میلرزه و دارم مینویسم ...دیگه جون ندارم...اگه دیگه آپ نکردم بدونید فردا کارناممو .......
همتونو دوست دارم فقط برام دعااااااااااا کنید خواهش می کنم![]()
![]()
تنهایی...
من که دارم دق می کنم آخه اون همه ی زندگیمه ...هم وجودمه...ولی بهم
میگه به تو ربطی نداره که من چیکار می کنم توو کارم دخالت نکن
!! کاش یکم دوسم داشت ....من شبانه روز توو فکرشم آخه چرا ؟معشوق شما باهاتون این کارو نکرده؟؟؟چرا کسی منو درک نمی کنه؟؟؟چرا یکی داره این طرف دنیا از عشق یکی دیوونه میشه ولی اون با عشق جدیدش خوش باشه تازه چند روز بود که برگشته بود ولی دوباره رفت ...
یکی بهم بگه چیکار کنم ؟؟؟آخه هم اون مغروره هم من.یعنی واقعا دوسم نداره؟؟
می ترسم بهش زنگ بزنم که ...اگه بگه نه...واااااااااااای خدایا کمکم کن
زندگی بدون اون محاله...من به خاطرش از خیلیا گذشتمو الان خیلی تنها شدم.....اون خیلی مهربونه ...وقتی یاده حرفای قشنگش میفتم دیوونه میشم ...دلم واسه صداش تنگ شده....................................................!
<<برگرد بی تو من حسی ندارم.* بی تو هرجا باشم بی قرارم
عزیزم بی تو تنهایی سخته.*بی تو آروم ندارم
برگرد بی تو عمره من تمومه...*عشقه تو همیشه آرزومه
عزیزم بی تو حرفام دیگه تمومه *نیستی عکست پیشه رومه.
چشمات دیگه از یادم نمیره *کاشکی دستام دستاتو بگیره.
بی تو قلبم از غصه میمیره* بی تو از زندگی سیره...>>
برای آخرین بار...
هنگامی که برای آخرین بار در چشمان تو خیره شدم عظمت عشق را درک کردم .شکوه و جلال عشق را در چشمان سیاه تودیدم! هنگامی که برای آخرین بار به چشمان تو خیره شدم متوجه شدم عشق تو خیال نبود که با رفتنت پایان پذیرد .متوجه شدم تا به امروز اشتباه می کردم که فکر می کردم تنها به تو عادت کردم فکر می کردم با رفتنت همه چیز تمام می شود ولی تازه همه چیز شروع شد تازه عشق تو را باور کردم و تازه به یگانگی عشقت پی بردم
هنگامی که برای آخرین بار در چشمان من خیره شدی اشک را پشته پرده ی غرور چشمانم ندیدی , ندیدی که چگونه چشمانم فریاد می زد نرو..ندیدی به خاطره تو پرده ی پر غرور چشمانم لبریز و لبریزتر می شد و اشک از چشمان پر غرورم سرازیر می شد ندیدی پشت آن لبخند شیرین تنها طعم تلخی و زهر بود که چشیده می شد .فکر نمی کردم که روزی کسی صدای شکستن قلبم را بشنوه ولی تو آن روز با تمام وجود شکست مرا حس کردی آنقدر جرات نداشتی تا شکستن قلبم و پاره شدن مشک پر آب دلم را ببینی و مرا تنها با خاطراتم رها کردی!
دلتنگی
اگر بدانم که دلتنگ منی
دلم را فدای آن قلب مهربانت میکنم.
اگر بدانم که مرا دوست داری و تنها آرزویت من هستم؛
تا آخر عمر عاشقانه برایت ترانه عشق را می خوانم.
اگر بدانم که یک لحظه به من می اندیشی؛
تمام لحظه هایم به این می اندیشم
که چگونه اینهمه عشق ومحبت را به تو ابراز کنم .
اگر بدانم که به انتظار من نشسته ای؛
تو بگو تا آخر عمر به انتظارم بشین .....
من تا آخرین حد این انتظار؛
منتظر آمدنت می نشینم.
اگر بدانم که برایت ارزش دارم و همه زندگی ات هستم؛
تا اخرین نفس به پای تو می نشینم؛
و تا آخرین نفس فریاد می زنم که دوستت دارم.
اگر بدانی که چقدر دوستت دارم؛
دلتنگی که سهل است دلت برای یک لحظه در کنارهم بودن پرپر می زند.
اگر بدانی که تنها آرزوی من تویی؛
روزی صدها بار آرزو می کنی که به آرزویم برسم .
اگر بدانی که همه لحظه های زندگی ام به تو می اندیشم؛
تک تک لحظه ها را می شماری و به عشق آن لحظه ها زندگی می کنی.
اگر بدانی که برایم یک دنیا ارزش داری؛
سفری به دور دنیا میروی تا بفهمی چقدر برایم عزیزی.
اگر بدانی که میدانم بدون تو میمیرم؛
مرا اینگونه در حسرت عشقت نمی گذاشتی
با قلبی از عشق
با خطی از حریر محبت
با جمله ای کوتاه
درختی صاف
بر روی یک برگ کهنه از یاس
می نویسم : دوستت دارم .
به یک فرشته گفتم برو معشوقم را ببوس ، فرشته رفت و وقتی برگشت
دیدم چشماش خیسه و گریه کرده ، به فرشته گفتم معشوقم را بوسیدی ؟
گفت نه پرسیدم چرا ؟ گفت : دو فرشته هیچوقت همدیگر را نمی بوسن .
ا گه یه روزی رفتی و دیگه برنگشتی بهت قول نمیدم که منتظرت بمونم
اما از تو میخوام وقتی اومدی یه شاخ گل روی قبرم بذاری .
چون خیالت همه شب مونس و دمساز من است
شرم دارم که شکایت کنم از تنهایی . . .
اگر من شاعرم شعرم تو هستی
اگر من عاشقم ، عشقم تو هستی
اگر من یک کتاب کهنه هستم
بدان زیبا ترین برگش تو هستی
بر سر پیمان خود محکم نبود سهم من از عشق جز ماتم نبود
با من دیوانه پیمان ساده بست ساده هم آن عهدو پیمان را شکست .
ولی خوب به عشق شما این وبلاگو ادامه میدیم بیشتر سعی میکنم یه مطلبایی بزارم به درده همه بخوره در کل ما چاکریم سر زدید نظرای خوشگلتون از یاد نره ه ه ه ه ه ه .شما هرچی دوست دارید بگید من از همون میزارم
قربان شما barobaxe moolan ![]()
در یک آشنایی دوستانه ما با هم دست دادیم !! تو فقط دست دادی.. و من.. همه چیز از دست دادم
به نام کسی که جدایی را آفرید تا قدر با هم بودن را بدانیم خیلی سخته بعد از چند ماه تازه بفهمی که دوست داشتنش دروغ بوده.ولی بازم بهت بگه دوست دارم.
خیلی سخته وقتی که میخوابی طعم واقعی مرگوبچشی ولی صبح که چشماتو باز میکنی میبینی نمردیو یه روز دیگرو باید با خاطره هاش سر کنی/ولی اون دیگه پیشت نیست,پیشت نیست ولی انگار هر لحظه کنارته,ولی تو پیش اون بودیو هیچ وقت ندیدت.این مثله اونه که تورو گریه بندازه تو اونو بخندونی ولی اون یکی دیگرو خوشحال کنه.
خیلی سخته بهت بگه دوست دارم ولی نمی خوامت میگن با یادش باید زندگی کنی ولی تا کی خوابشو ببینی.میگن نا امید نشو آخه درد ناامیدیو نکشیدن چون ناامیدیو تنهایی و گریه تنها هدیه هایی بوده که اون بهت داده ولی تو تمام زندگیتو بهش دادی.
خیلی سخته بهش دل ببندی دلتو بشکونه.توهم میتونستی دلشو بشکونی ولی اینکارو نکردی چون خیلی دوسش داشتی
خیلی سخته بزرگتری آرزوت مرگ باشه ولی اون بتونه با یاره تازه رسیدش خیلی راحت زندگی کنه.بعد کل ثروتت که عشقت بوده با کاخ آرزو هاتو یه جا خراب کنه.اون وقت زیره آواره بی مهریو تنهایی از فقره محبت و دوس داشتن تا آخر بشینیو زارزار گریه کنی.خیلی سخته از ترس اینکه مردم بهت نخندنو فکر نکنن که دیوونه ای نتونی درده دلتو به کسی بگی.خیلی سخته آرزوت کسی باشه که از این و اون بشنوی هیچ اهمیتی واسش نداشتی حالا دیگه آرزو نبودنتو میکنه.خیلی سخته وقتی یادت میاد که حتی با شنیدن اسمش اونقدر خوشحال میشدی که دوست داشتی داد بزنی.ولی حالا با دیدنشم چیزی جز عذاب نصیبت نمیشه.چون اون دیگه واسه تو نیست...
خیلی سخته بعد از چند وقت که ببینیش اشک توو چشمات حلقه بزنه ولی اشکات فقط واسه خودت مهم باشه.خیلی سخته جرات هر کاریو داشته باشی به امید اینکه کوه پشتته ولی وقتی برگردیو پشتتو نگاه کنی ببینی یه عمر پشتت به دره بوده.حالا اون دیگه عشقش یه نفره دیگس و اصلا تو واسش مهم نیستی,اصلا رسم قایم موشک زمونه اینه تو چشم میزاری من قایم میشم ولی تو کسه دیگرو پیدا میکنی...
خدایا همه اینکارارو تو کردی به هرکی دل بستم تو دلمو شکوندی
هرجا لونه ساختم تو خرابش کردی
هرجا با دیدن کسی دلم آرامش گرفت تو اضطرابو توو دلم انداختی
نمیدونم شاید این کارارو کردی تا به غیر خودت به کسی دل نبندمو به کسی امید نداشته باشم
پس حالا که همه امیدم به توء کمکم کن کمکم کن
باید فراموشت کنم
باید فراموشت کنم
چندیست تمرین می کنم
من می توانم ! می شود !
آرام تلقین می کنم
حالم ، نه ، اصلا خوب نیست ....
تا بعد، بهتر می شود ....
فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم
من می پذیرم رفته ای
و بر نمی گردی همین !
خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم
کم کم ز یادم می روی
این روزگار و رسم اوست !
این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین میکنم














